loading...
باغ رمان | رمان عاشقانه| دانلود رمان جدید
احسان بازدید : 661 جمعه 22 آبان 1394 نظرات (0)

 نام رمان : نیمکت باران

 نویسنده : بهاره.غ

 حجم کتاب : ۲٫۱ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)

 ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

 تعداد صفحات : ۱۹۷

 خلاصه داستان :

دختری از جنس سادگی… دختری با ظاهری معمولی! دختری به سادگی و زلالی آب! اما او همه چیزش را پای عشقش میگذارد… حماقت یا سادگی یا عشق! قضاوت با شماست…
و طرف دیگر قصه، پسری شکست خورده… پسری که قلبش را شکسته اند. اشتباه نکنید؛ به دنبال انتقام نیست. تنها دلش را باخته و غمگین است. احساس می کند از سنگ شده است. هر آن حس افتادن از دره و شکستن و تکه تکه شدن دارد.

احسان بازدید : 473 جمعه 22 آبان 1394 نظرات (0)

 نام رمان : شریعتی، ملک!

 نویسنده : فرزانه گل پرور

 حجم کتاب : ۶۳ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)

 ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

 تعداد صفحات : ۲۸۶

 خلاصه داستان :

رمان در مورد زندگی یه مادره ! یه مادر که چند سال قبل دخترشو تو خیابون شریعتی ، ملک ازش میدزدند .
در مورد زندگی یه مادر با آدم های اطرافش . آدم هایی که همه دست به دست هم میدن و آینده این زنو نابود می کنند .
آدم هایی که با اشتباهات خیلی کوچیک ، اشتباهات خیلی بزرگو رقم می زنند .
آدم هایی که وقتی اونا رو کنار خودتون می بینید راحت از کنارشون رد میشین ، میدونید چرا ؟ چون بیشتر ما آدم ها فکر می کنیم اتفاقات بد را آدم هایی که به قول معروف شیشه خورده دارن رقم می زنن در صورتی که ضربه بزرگ رو ممکنه یه نفر که اصلا نمی بینیدش بزنه . در این رمان زندگی این زن به تصویر کشیده می شه .

 

احسان بازدید : 400 جمعه 22 آبان 1394 نظرات (0)

 نام رمان : نفس می کشم

 نویسنده : bano bahare 

 حجم کتاب : ۲٫۵ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)

 ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

 تعداد صفحات : ۲۸۱

 خلاصه داستان :

مهشاد یه دختر پرورشگاهیه که تو شش سالگی یه زوج به فرزندی قبولش می کنن و به اصطلاح میشن پدر و مادرش. مهشاد داستان ما زیبایی ظاهری خیره کننده ای نداره، در عوض یه سری خصایل داره که از بقیه دختر ها ممتازش میکنه و باعث میشه اطرافیان روش تعصب خاصی داشته باشن. زن و مردی که به فرزندی قبولش کرده بودن وقتی که مهشاد فقط هفده سال داشته از دنیا میرن و…

 

احسان بازدید : 762 چهارشنبه 20 آبان 1394 نظرات (0)

نام رماننام رمان :رمان عروس مدینا

نویسنده به قلم :مونیکا هیث

حجم رمانحجم رمان : ۳.۴۱ مگابایت پی دی اف , ۱.۰۷ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۶ مگابایت نسخه ی جاوا , ۲۱۳ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختری به نام دیردر هستش که پدر و مادرش رو از دست داده و با خانواده ی عمویش زندگی می کند ، در مهمانی که به افتخار دختر عمویش برگزار شده است شرکت می کند و در آن جا مورد توجه بهترین و زیباترین مرد آن جشن یعنی کنت برندان اولری قرار می گیرد و حوادثی رخ می دهد که ………

احسان بازدید : 2176 سه شنبه 19 آبان 1394 نظرات (0)

دانلود رمان جدید

دانلود رمان عاشقانه برای موبایل ، تبلت و کامپیوتر

دانلود رایگان رمان عاشقانه امانت عشق با فرمت Apk و pdf و با لینک مستقیم


 

 

نام کتاب الکترونیکی : امانت عشق

 

نویسنده : فریده شجاعی

 

توضیحات :

این کتاب با دو فرمت apk و pdf برای شما آماده شده است

در صورت مشاهده هرگونه مشکل از قسمت نظرات مدیران را با خبر سازید.

 

قسمتی از این رمان زیبا و عاشقانه :

دوشنبه بیست آذر ماه و ساعت دو و پنجاه دقیقه بود . ان ساعت ریاضی داشتیم . تا یادم می آید همیشه سر زنگ ریاضی نیم ساعت آخر که می رسید کلافه می شدم . آنقدر به ساعت نگاه کردم که صدای فریبا بغل دستی ام در آمد : ((سپیده چکار میکنی؟ مرتب خواسم رو پرت میکنی)) .
پاسخی ندادم چون حقد با او بود . همیشه فکر میکردم ساعت ریاضی خیلی طول می کشد ، آنقدر با اعداد و ارقام کلنجار رفته بودم که کم مانده بود کتاب و دفترم را از پنجره بغل میزم به بیرون پرتاب کنم . با کشیدن نفس عمیقی سرم را بالا کردم . دبیر ریاضی با موشکافی و دقت به حرکات عصبی ام نگاه می کرد . چون زیر دید دبیر بودم ، آرام نشستم و سعی کردم با دقت بیشتری مسئله ریاضی را حل کنم .
ناگهان صدای خانوم دبیر را شنیدم که مرا مخاطب قرار داد و گفت : ((خانم فراهانی اگر اشکالی دارید می توانید بپرسید ))
تا آمدم لب باز کنم صدای زنگ دبیرستان بلند شد و من به خاطر ای که مجبور نباشم موضوع را دنبال کنم ، با لبخندی گفتم : ((اشکالی ندارم متشکرم . )) و کتابم را بستم . بچه ها با سر و صدا کیف و کتابهایشان را جمع میکردند . طبق معمول هر روز با میترا از مدرسه بیرون آمدیم . در حالی که هوای بیرون را استنشاق می کردم به میترا گفتم : (( ببین چقدر درحق ما ظلم می کنند و تا این ساعت گرسنه و تشنه نگهمون میدارند . ))
میترا سر تکان داد و گفت : ((نه که تا الان چیزی نخوردی! ))
مثل او سرم رو تکان دادم و گفتم : (( بله بله یادم افتاد ، حرص و جوش ، ریاضی و تاریخ … )) در همان لحظه چشمم به ماشین پراید امیر برادر میترا افتاد و به میترا گفتم :
-مثل اینکه امروز با من همسفر نیستی
به من نگاهی کرد و گفت :
-چطور؟
با چشم و ابرو به طرف دیگر اشاره کردم و گفتم :
-آنجا رو ببین
میترا سرش را برگرداند و با دیدن امیر رو کرد به من و گفت :
-بریم. ترا هم سر راهمان می رسانیم .
-ممنون
-تعارف نکن
و بعد دستم را گرفت . با لبخند دستم را از دستش بیرون آوردم و گفتم :
-میترا جان مامانم گفته سوار ماشین غریبه ها نشو
میترا اخمی کرد و گفت :
-لوس بی مزه حالا دیگر داداش من غریبه شده /
خنیدم و دستم را جلو بردم تا با او خداحافظی کنم . میترا که مرا برای رفتن مصمم دید دیگر اصرار نکرد و در حالی که دست میداد گفت :
-پس تا فردا
و من نیز با گفتن خداحافظ از او جدا شدم . برای اینکه تنها نباشم و مسافت مدرسه تا منزل را زودتر طی کنم نگاه کردم تا ببینم از بچه های کلاس چه کسی را می بینم . مریم با دوستش کمی جلوتر از من بود . وقتی وقتی دیدم گرم حرف زدن با دوستش می باشد نخواستم مزاحمش شوم و تصمیم گرفتم راه را به تنهایی طی کنم . نگاهی به خیابان طولانی و طویل مدرسه انداختم و با خودم گفتم کی به منزل میرسم . از امیر حرصم گرفته بود که آن روز همپای همیشگی را از من گرفته بود . چون هر روز در حین حرف زدن این راه را طی میکردیم و طولانی بودن آن را احساس نمی کردیم حتی بعضی اوقات حرفهایمان نیمه تمام میماند . هنوز به سر خیابان نرسیده بوردم که با شنیدن صدایی خیلی نزدیک به خود آمدم .
-هی ، امروز که تنهایی ، میخوای همراهیت کنم ؟
فوری فهمیدم صدا متعلق بع مزاحم هر روزی است ، که با تنها دیدن من با پروگی به دنبالم می آمد . قدمهایم را تند کردم و از لب جوی آب به پیاده روی باریک حاشیه خیابان رفتم . ولی او دست بردار نبود و سایه به سایه من راه می آمد و صحبت میکرد . آنقدر دلهره داشتم که ….

دانلود رمان عاشقانه امانت عشق برای کامپیوتر (pdf)

Picture4

دانلود رمان عاشقانه امانت عشق برای تبلت و موبایل (apk)

Picture4

 

برچسب ها : رمان امانت عشق, فریده شجاعی , دانلود رمان امانت عشق,  دانلود رمان امانت عشق pdf  , دانلو
احسان بازدید : 568 سه شنبه 19 آبان 1394 نظرات (0)

دانلود رمان طلسم هفتگانه | اندروید ، آیفون ، جاوا ، pdf و موبایل

 

 

نام رمان عاشقانه : طلسم هفتگانه

حجم کتاب : ۱٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۱ (ePub) – اندروید ۰٫۶ (APK)

ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK

تعداد صفحات : ۱۱۸

خلاصه داستان :

هــمیشه هــمون چیزی نمیشه که ما میخوایم…
هــمیشه هــمون چیزی میشه که ما نمیخوایم…
هــمیشه هــمون چیزی میشه که ما رو عذاب میده…
هــمیشه ایــن ماییم که باید کنار بیاییم با قضیه…
هــمیشه… هــمیشه… هــمیشه…
این هــمیشه، هــمیشه توی زندگی ی منم بوده… ولی حالا من باید باهاش کنار بیام…
باید باهاش کنار بیام و تمام توانم و جمع کنم برای نجات دادن سرزمینم و مردمم..برای نجات عشقم… چاره ی دیگه ای هم ندارم… مقصر همه ی اینا منم… منم و گند هایی که زدم.
آیا مــن میتونم؟؟؟؟ میتونم هفت طلسم طلسم هفتگانه رو خنثی کنم؟؟؟؟
آره مــن مـیــتـونم… بایــد بــتــونــم...

 

قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)

 

دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)

دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

 

قسمتی از متن رمان :

نفس عمیقی کشیدم و بعد نوشتن اخرین جمله دفتر را بستم و با ذوق به ساندرا نگاه کردم…
اون هم مثل من ذوق زده بود… یکهو هر دو پریدیم هوا و هم دیگر رو بغل کردیم و جیغ کشیدیم اما با دیدن چشم غره بعضی بچه های کلاس ارام نشستیم و ریز ریز خندیدیم.
- وای سانی تموم شد. اصلا باورم نمیشه!
- اه بزن قدش. ایــول.
محکم زدم کف دستش که دردش گرفت اومد جیغ بکشه ولی با دیدن دبیر ریاضی که خیلی بد اخلاق همیشه اخمو بود لال شد.اون زنگ انقدر ذوق داشتم که هیچی نفهمیدم.. همش منتطر این هستم که ببینم عکس العمل نیتن و نیکلاس چیه.. بالاخره اون زنگ که زنگ آخر بود تموم شد وسایلم و جمع کردم و با سانی همون طور که حرف میزدیم از کلاس خارج شدیم ؛ وقتی از در مدرسه خارج شدیم به سانی نگاه کردم:
- خوب شب میبینمت.
لبخند شیطونی زد:
- امشب میخوای به همه بگی؟
همان طور که منتظر اتوبوس نارنجی بودم گفتم:
- اره… نیکل و نیتنم امشب هستن.
قهقه ای زد:
- یه لحظه قیافشون تصور کن وقتی بفهمن از شخصیتشون استفاده کردیم… بد بخت میشیم.
لبخند کجی زدم:
- هیچ غلطی نمیتونن بکنن… خوب خدافظ سانی من باید برم.
گونم و بوسید:
- باشه عزیز خدافظ.
سوار اتوبوس شدم و اتوبوس راه افتاد..
رسیدم ؛ خونه خالی بود… بدی تک بچه بودن و همینه وقتی مامان بابات براشون کاری پیش بیاد تنهایی.
بی خیال شونه ای بالا انداختم.

احسان بازدید : 1114 سه شنبه 19 آبان 1394 نظرات (0)

 قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)

 قسمتی از متن این رمان :

 

وقتی درکناراوازباغ پدربزرگ خارج شدم بی آنکه سردی وسوز هوا راحس کنم تمام تنم ازحضور او گرم بود.
.....آنقدرگرم که حس کردم صورتم کاملاًسرخ شده....درسکوت راه می رفتیم. نگاه او بود که به سویم برگشت وحتماً سرخی چهره ام بود که براش عجیب بودایستاد و من نیز مقابلش ایستادم.
دستش راروی پیشانی وگونه ام گذاشت : توتب داری؟
شرمگین وخجل ازتماس دستش، سرم راپایین انداختم : نه.........حالم خوبه. فقط یه کم گرمم شده.
بیشتر تعجب کرد: تو این هوا؟ معلومه خوب نیستی .
گفتم : باورکنیدحالم خوبه . هیچ مشکلی هم ندارم .
وبه راه افتادم .دوباره درکنارم جای گرفت گفت: همیشه تو روزهایی که برف اومده وهوا اینقدرسرده اینطورگرمت میشه؟ حرفش لبخندی برلبانم نشاند. گفت:خیلی عجیبه.....یاببینم نکنه عصبانی هستی؟ اینبارخندیدم: نه.....واسه چی عصبانی باشم؟ شانه بالا انداخت : نمیدونم ........ازاینکه بامن اومدی بیرون .
با لبخند و یک حس خوب گفتم : مگه اجبارم کردین؟"

احسان بازدید : 415 سه شنبه 19 آبان 1394 نظرات (0)

دانلود رمان عاشقانه و ایرانی عشق اجباری PDF

دانلود رمان عاشقانه ایرانی , عشق اجباری, رمان عشق اجباری , دانلود رمان عشق اجباری

 

رمان عاشقانه جدید

 نام کتاب رمان : عشق اجباری

 نویسنده : little-fairy  کاربر انجمن نودهشتیا

 حجم کتاب : ۲٫۸۳ مگابایت

 تعداد صفحات : ۲۹۵

 خلاصه داستان رمان عشق اجباری :داستان درباره ی دختریه که طی یه تصادف دچار فراموشی میشه و بعد از بهوش اومدنش با رفتار عجیب اطرافیان و آینده نامعلومش رو به رو میشه…

 قالب کتاب : PDF

احسان بازدید : 1202 یکشنبه 17 آبان 1394 نظرات (0)

رمان:كلبه ی عشق

آماده دانلود برای موبایل های آندرویدی apk  جاوا jar

قسمتی از متن کلبه عشق:

بنم: زلیل نشی دختر منو با این داداشه اجنبیت دیگه تنها نذار ای بابا من نمی خوامش
خنده ای کردم که صدای جیغش بالا رفت
شبنم: بایدم بخندی تو واسم زیادی بودی دیگه این داداشت هم شده آقا سر من
خنده ای بلندتر کردم که خودشم خنده اش کرد 
شبنم: ولی خیلی آقاست
خنده ام قطع شد شبنم چی گفت: تو چی گفتی
شبنم: هیچی بابا(صدایش غمگین شد)شروین بهم گفت
آهی کشیدم و لبخندی زدم برای من مهم نبود وحید برای من هیچی نبود که به خاطر کارش ناراحت شم ارزشش را نداشت
شرین: ولش کن آدم که نیست
 

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید . . .

 

برای دریافت رایگان رمان روی لینک مورد نظر کلیک کنید:

 

دانلود رمان کلبه عشق برای آندروید:

kolbe-ehsgh-apk

دانلود رمان کلبه عشق برای جاوا:

jar-kolbe-ehsgh-98love

احسان بازدید : 370 یکشنبه 17 آبان 1394 نظرات (0)

این داستان از معروف‌ترین داستان‌های کودکان و سومین داستان پرفروش قرن بیستم در جهان است. در این داستان اگزوپری به شیوه‌ای سورئالیستی و به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی می‌پردازد. طی این داستان اگزوپری از دیدگاه یک کودک، که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سوالات بسیاری را از آدم‌ها وکارهای آن‌ها مطرح می‌کند. این اثر به ۱۵۰ زبان مختلف ترجمه شده‌است. مجموع فروش این کتاب به زبان‌های مختلف از هشتاد میلیون نسخه گذشته‌است. این کتاب در سال ۲۰۰۷ به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شده‌است.

لازم به ذکر است کتاب مذکور یکی از ۱۰۰۱ کتابی است که به گفته سایت آمازون قبل از مرگ باید خواند.

اکنون شمامیتوانید این کتاب راازسایت 98لاودریافت نمایید

 

/امیدوارم لذت برید...../

توصیف و نقد کتاب :ر ۱۹۴۳ شاهکار سنت‌اگزوپری به نام ”شازده کوچولو” Le Petit Prince انتشار یافت که حوادث شگفت‌آنگیز آن با نکته‌های دقیق و عمیق روانی همراه است. شازده کوچولو یکی از مهم‌ترین آثار اگزوپری به شمار می‌رود که در قرن اخیر سوّمین کتاب پرخواننده جهان است. این اثر از حادثه‌ای واقعی مایه گرفته که در دل شنهای صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده است. خرابی دستگاه هواپیما خلبان را به فرود اجباری در دل آفریقا وامی‌دارد و از میان هزاران ساکن منطقه؛ پسربچه‌ای با رفتار عجیب و غیرعادی خود جلب توجه می‌کند. پسربچه‌ای که اصلاً به مردم اطراف خود شباهت ندارد و پرسشهایی را مطرح می‌کند که خود موضوع داستان قرار می‌گیرد. شازده کوچولو از کتابهای کم‌نظیر برای کودکان و شاهکاری جاویدان است که در آن تصویرهای ذهنی با عمق فلسفی آمیخته است. او این کتاب را در سال ۱۹۴۰ در نیویورک نوشته است. او در این اثر خیال انگیز و زیبایش که فلسفه دوست داشتن و عواطف انسانی در خلال سطرهای آن به ساده‌ترین و در عین حال ژرفترین شکل تجزیه و تحلیل شده و نویسنده در سرتاسر کتاب کسانی را که با غوطه ور شدن و دلبستن به مادّیات و پایبند بودن به تعصّبها و خودخواهیها و اندیشه‌های خرافی بیجا از راستی و پاکی و خوی انسانی به دور افتاده اند، زیر نام آدم بزرگها به باد مسخره گرفته است.

 

 

لینک دانلودبصورتpdf(حجم : 1.36 مگابایت)

دانلود با لینک مستقیم از سرور سایت

 

دانلود فایل صوتی با لینک مستقیم

تعداد صفحات : 27

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟